ارتباط صحیح با همسر
سلام خدمت کاربران عزيز به سايت جستير خيلي خوش آمديد در اين مطلب ميخواهيم درباره ي ارتباط صحیح با همسر اطلاعاتی در اختيار شما قرار دهيم ما را تا انتهاي مطالب همراهي بفرماييد.
در اینجا به برخی موانع مهم در برقراری ارتباط موثر پس از ازدواج میپردازیم:
نداشتن اعتماد به نفس یکی از زوجین:
نداشتن عزت نفس یکی از بزرگترین موانع ارتباط پس از ازدواج است. خیلی از ما بنا به دلایلی با احساس بیکفایتی بزرگ شدهایم. مدام به شکستهایمان فکر میکنیم و موفقیتهایمان را بسختی به یاد میآوریم، در برخورد با هر کس احساس خطر میکنیم. بنابراین وقتی ازدواج میکنیم از ترس طرد شدن یا شکستخوردن عقایدمان را مطرح نمیکنیم غافل از اینکه نداشتن اعتماد به نفس بیش از هر عامل دیگری عوارض اختلال روانی را ایجاد میکند و یکی از مهمترین عوامل افسردگی در زنان است.

مسلما شما نقطه ضعفهایی دارید، حتما شکستهایی هم خوردهاید، اما نقطهقوت هم دارید و میتوانید در بسیاری زمینهها موفق شوید. در هر کاری نهایت تلاش خود را به کار گیرید. از تمام قابلیتهایتان استفاده کنید و نگران چیزهایی که خارج از کنترل شما هستند، نباشید. اگر همسرتان اعتماد به نفس ندارد و دوستش دارید به او نیز کمک کنید تا گذشته را بپذیرد و روی آینده تمرکز کند.
به کمک محبت و توجه میتوانید اعتماد به نفس همسرتان را بالا ببرید
این عمل شما یعنی پذیرش، عشق، درک و تشویق. با این کار در واقع جهت را به او نشان میدهید و این کار به جای یاس و نومیدی، نگرش مثبت را مینشاند و این یعنی رشد در زندگی مشترک. نمیخواهیم همسرمان را برنجانیم: خیلی از زن و شوهرها به خاطر اینکه همسرشان را نرنجانند از ابراز عقیدهشان خودداری میکنند. آنها فکر میکنند اگر صادق باشند، همسرشان ناراحت میشود. با این کار ما به یکدیگر مثلا مهربانی میکنیم. انگار که بچه هستیم. شاید تصورمان درست باشد، اما اگر قرار باشد مثل بزرگسالان با هم رابطه برقرار نکنیم چطور میتوانیم با این طرز برخورد، بالغ شویم؟ البته منظور این نیست که به بهانه صداقت تمام احساسات منفی و دقدلیهایتان را برسر همسرتان خالی کنید. هدف این است حقیقتی را که وجود دارد با عشق و محبت بگوییم. هدفمان رشد رابطه است نه ویرانگری. این نکته مهم را هم به یاد داشته باشید. شما نباید بیش از اندازه و به صورت افراطی از همسرتان حمایت کنید چون ممکن است بعد به ضررتان تمام شود.
خودخواهی یکی از همسران:
خودخواهی در زندگی زناشویی یکی از موانع ارتباط و وحدت همسران است. ما ذاتا تمایل داریم به جهت مخالف برویم «نظر من همیشه درسته، فکر نمیکنی نظر تو اشتباهه». نقطه مقابل خودخواهی، عشق ایثارگرانه است که بزرگترین هدیه است که میتوانیم به همسرمان بدهیم، اما تا زمانی که دست از خودخواهیمان بر نداریم این کار غیرممکن است. در رابطه با خودخواهی همسرتان شما صد درصد موفق نمیشوید آن را از بین ببرید، اما کار مهمی که میتوانید انجام دهید این است که در رابطه با خودخواهی خودتان کاری کنید که برای همسرتان سرمشق شوید چرا که بیشتر ما به الگوی عشق و محبت پاسخ مثبت میدهیم.
عصبانی بودن یکی از طرفین
مسلما خشم و عصبانیت مانعی بر سر راه ارتباط است. وقتی کسی عصبانی است، برقراری ارتباط با او اگر غیرممکن نباشد بسیار دشوار است. خشم اگر درست کنترل شود میتواند حوزهای از رابطهتان را که محتاج توجه است، آشکار کند. اگر در رابطهتان یکدفعه دچار خشم شدید یا احساس کردید همسرتان از کوره در رفته، وقتی آرام شدید برگردید و دوباره درباره مشکل مورد بحث با همسرتان گفتوگو کنید. اگر بگذارید خشم شما را کنترل کند باعث جداییتان میشود نه یکی شدن. خشم همیشه آدمها را از هم جدا میکند، اما مهار خشم میتواند شما را به هم نزدیک کند.
خودداری از حرفزدن:
معمولا یکی از مشکلات زوجها که بعد از ازدواج بیشتر متوجه آن میشوند این است که یکی از آنها از حرفزدن خودداری میکند و اغلب این مردان هستند که ساکت و خاموشند. همه ما در شخصیتمان نقاط قوت و ضعفی داریم، شاید بنا به دلایلی در دوران کودکیمان گوشهگیر و درونگرا شدهایم، اما این به آن معنا نیست که نمیتوانیم یاد بگیریم درباره مسائل و تجاربمان با همسرمان صحبت کنیم تا لذت یکی بودن را تجربه کنیم. حرف زدن را میتوانیم از مسائلی که در طول روز برایمان اتفاق افتاده شروع کنیم یا اگر قضیهای در گذشته اتفاق افتاده و شما هنوز به خاطر آن ناراحت هستید سر صحبت را باز کنید و به همسرتان فرصت اصلاح بدهید. اگر نمیتوانید مشکلتان را با کلام بگویید میتوانید آن را در نامهای بنویسید و از همسرتان بخواهید آن را در حضور شما بخواند. به هر حال باید درباره مسائل صحبت کنید چرا که تا وقتی ارتباط برقرار نکنید همسرتان ابدا نمیفهمد شما مثلا از آن اتفاقی که افتاده هنوز ناراحتید یا نمیتواند درک کند خواستهتان چیست. مطمئن باشید زندگی زناشویی ارزش تغییر دارد.
از خودتان شروع کنید
هنگامی که همسرتان مشغول تماشای تلویزیون است بدون آن که هیچ حرفی بزنید فقط کنارش بنشینید. قرار نیست کار دیگری انجام دهید. ـ هنگامی که صبح از یکدیگر جدا میشوید از همدیگر خداحافظی کنید. ـ هنگام راه رفتن دست او را بگیرید این نشان میدهد برای لذتبردن از یکدیگر راههای سادهای وجود دارد. ـ خنده و شوخی را از یاد نبرید. اگر خواسته خود را همراه با شوخی و خنده مطرح سازید، همسرتان در برابر آن موضع دفاعی نخواهد گرفت. ـ زیاد صداقت نداشته باشید. اگر ایرادی در همسرتان است که قادر به اصلاح آن نیست (البته منظور ایرادات بزرگ نیست) تاکیدی بر آن نداشته باشید و خودتان را خسته نکنید.
کمتر حرف بزنید
برخی از زوجین تمایل دارند همسرشان غیرعاطفی و خلاصه و مفید صحبت کند و زمانی را هم به او بدهد تا درباره حرفهایی که شنیده است فکر کند. ـ فراموش نکنید که مردان و زنان به دو زبان کاملا متفاوت صحبت میکنند. ـ برخی مواقع در مورد داشتن عدم توافق، توافق کنید چون بسیاری از عدم توافقها بدون راهحل باقیمیمانند. ـ به یاد داشته باشید تحسین و تمجید موجب تحکیم روابط زناشویی میشود، پس از آن دریغ نکنید. ـ
مدام به فکر تغییر همسرتان نباشید
لطفا تغییر و بهبود در رفتار و بخصوص عادات بد را از خودتان شروع کنید . مطمئن باشید این تلاش شما برای تغییر خودتان بر دیگری هم تاثیرگذار خواهد بود. ـ خواستهتان را مستقیم بیان کنید، مثلا اگر همسرتان روز تولدتان را فراموش میکند و هدیهای هم برایتان نمیخرد میتوانید تاریخ را با ماژیک روی آینه اتاقتان بنویسید. این مانع بدخلقی شما و احساس گناه او میشود. ـ عکس همسرتان را در کیف خود بگذارید. ـ به همسرتان به صورت کلامی بگویید که دوستش دارید. ـ به سرکارش زنگ بزنید و بگویید فقط میخواستم صداتو بشنوم، دلم برات تنگ شده بود. ـ
ارتباط صحیح با خانواده همسر
۱. همراه همسرتان باشید
این قانونِ اصلی ازدواج موفق است. همانطور که شوهر فوقالعادهی من دیشب بهیادم آورد، برای آنکه رابطهای درست با خانواده همسرتان داشته باشید، باید مسائل را با هم حل کنید. فراموش نکنید هر دوِ شما درگیر این مسئلهاید. هرگز همسرتان را در موقعیتی قرار ندهید که مجبور باشد بین شما و اقوامش انتخاب کند. با این کار او را در بنبستی بدون راه خروج گیر میاندازید. درعوض سعی کنید رابطهی همسرتان با پدربزرگ و مادربزرگ، والدین و برادر و خواهرش را درک کنید و در صورت امکان از آن حمایت کنید. حتی اگر والدین همسرتان بسیار بد باشند، بههرحال پدر و مادر او هستند.
۲. حدومرزها را مشخص کنید
بچهها حق ندارند پیش از وعدههای اصلیِ غذایی شکلات بخورند؟ به خانوادهها پول قرض نمیدهیم؟ با همسرتان مشخص کنید چه چیزهایی مهماند. برای نمونه، ما به فرزندانمان اجازه میدهیم هر زمان هرچیزی خواستند، بخورند، اما اگر بخواهند ده تا بستنی پیش از شام بخورند، چه؟ از نظر من مشکلی ندارد، بهشرط آنکه شامشان را بهاندازه بخورند. اما دربارهی کارهای مدرسه خیلی خیلی حساس هستیم. فکر نمیکنم تا حالا به ذهن بچههایم خطور کرده باشد که نمرهای زیر «بسیار خوب» هم وجود دارد. با کمک اعضای خانواده، ارزشهای خانوادهتان را مشخص کنید و آنها را با اقوام همسرتان در میان بگذارید: همهی ارزشها را با همهی اقوام.
حالا که صحبت از حدومرز شد، این را هم بگویم: هرگز قولی ندهید که نتوانید عملیاش کنید. کوتاهآمدن در مقابل دیگران بهمنظور حفظ آرامش و صلح، بهندرت مسائل را حل میکند، مخصوصا اگر خانواده همسرتان پرتوقع باشند.
۳. روی مواضعتان پافشاری کنید
مانند نوجوانان، خشک و غیرمنعطف نباشید، اما بر سر مواضعتان محکم بایستید. برای مثال اگر نمیخواهید اقوام همسرتان سرزده به خانهتان بیایند، رکوراست به آنها بگویید ترجیح میدهید قبل از آمدن تماس بگیرند و نمیتوانید پذیرای مهمان سرزده باشید.
۴. بیواسطه صحبت کنید
تاحدامکان از شخص سوم برای رساندن حرفتان استفاده نکنید. از همسرتان نخواهید که با خواهرش دربارهی کاری صحبت کند که باعث ناراحتیتان شده است؛ خودتان مستقیما صحبت کنید. اگر کسی اذیتتان کرد، هرچهسریعتر به او بگویید. گاهی اوقات مسئله جدی است، اما بعضی اوقات ممکن است سوءتفاهم باشد. خانمی با فردی ازدواج کرد که خانوادهاش در آلمان بزرگ شده بودند. هروقت اعضای خانواده به آشپزخانه میرفتند، در را پشت سرشان میبستند و او معمولا در سالن تنها میماند. او سالها این وضعیت را تحمل کرد و سرانجام به خود جرئت داد که از مادرشوهرش بپرسد چرا درِ آشپزخانه را میبندد. مادرشوهرش جواب داد: «چرا؟ خب برای حفظ حرارت. ما همیشه در آلمان این کار را میکردیم». پس بستن درِ آشپزخانه هیچ ربطی به او نداشت! این سوءتفاهم فرهنگی که نه آن خانم متوجهاش شده بود و نه خانوادهی شوهرش، باعث ناراحتی چندسالهی او شده بود.
۵. خودتان باشید
شکسپیر چند قرن پیش سخنی گفت که همچنان زنده است: «سعی نکن خودت را تبدیل به فردی کنی که خانواده همسرت میخواهند.» برای مثال فرض کنید آنها بهدنبال خانمی کدبانو باشند و شما وکیل شرکتی بانفوذ باشید: لازم نیست روزهای تعطیل نان برنجی بپزید و خودتان کره بگیرید. درعوض مانیکور کنید و غذای آماده بخرید.
۵. واقعبین باشید
واقعا واقع بین باشید. همهی پدرشوهرها بلد نیستند سینک ظرفشویی را تعمیر کنند و همهی مادرشوهرها هم عاشق پختن کلوچه با نوهها نیستند. این کلیشههای ذهنی را کنار بگذارید و مطابق واقعیت فکر کنید: از دیگران کاری را نخواهید که نمیتوانند انجامش دهند.
۶. حفظ آرامش را یاد بگیرید
من معمولا درگیر موقعیتهایی میشوم که نباید. همیشه هم عجولانه تصمیم میگیرم. خوشبختانه شوهرم بسیار معقولتر از من است. بسیاری اوقات بهترین کاری که میتوانید بکنید، هیچ کاری نکردن است. زمان، بسیاری از دردها را دوا میکند و حق بسیاری را کف دستشان میگذارد.
۷. در رابطهها مؤدب باشید
از توهین و حمله به ویژگیهای شخصیتی خانواده همسرتان خودداری کنید. برای مثال پدرزن جک یک بار فرزندش را «جَوگیر» نامید. جک گفت: «نوک زبانم بود که بگویم او بهشدت زورگو است، اما خوشبختانه جلو زبانم را گرفتم. بااینکه جدّا او یک زورگوی واقعی است.»
در صورت علاقه مندی از مطالب زیر دیدن فرمایید: