۹ واقعیت علمی درباره عشق
سلام خدمت کاربران عزيز به سايت جستير خيلي خوش آمديد در اين مطلب ميخواهيم درباره ي ۹ واقعیت علمی درباره عشق اطلاعاتی در اختيار شما قرار دهيم ما را تا انتهاي مطالب همراهي بفرماييد.
۱) عشق با اشتیاق یا شهوت فرق دارد.
هرچند جذابیت جسمانی بخش مهمی از عشق برای بسیاری از ما است، عشق هیجانی متفاوت از شهوت است.
برای همین است ما عاشق هرکسی که برایمان جذاب است نمی شویم. مطالعاتی که در آن مغز اسکن شده است نشان می دهد ما شهوت را در بخش های انگیزش/پاداش مغز نشان می دهیم در حالی که عشق بخش های مربوط به مراقبت و همدلی را فعال می کند.
۲) عشق هم احساسی آنی و هم یک وضعیت ذهنی طولانی مدت است.
پژوهش های جدید نشان می دهد ما عشق را در لحظه تجربه آن از عمق جان و مثل همدلی و صمیمیت عمیق تجربه می کنیم. قلب عاشق و معشوق با ریتمی مشابه می زند. در آن لحظه ارتباط افراد عاشق حالت های چهره، بدن و ریتم های بدنی همدیگر را تقلید می کنند.
ز سوی دیگر عشق می تواند یک وضعیت ذهنی و هیجانی پایدار باشد که ما در آن عمیقاً درباره بهزیستی فردی دیگر دغدغه داریم، رنج او را تحمل نمی کنیم و با مواظبت از او تسکین پیدا می کنیم و شادی او شادی ما می شود.
شاهد این ماجرا همه والدینی است که در جشن فارغ التحصیلی فرزند خود احساس غرور و شادمانی می کنند!
۳) ساختن رابطه عاشقانه پایدار محتاج تلاش است.
فرا تحلیل (یعنی تحقیقات گوناگون را خلاصه کردن) بهترین مطالعاتی که درباره روابط عاشقانه پایدار انجام شده است تعدادی از الگوهای رفتاری زوج های با عشق ماندگار را مشخص کرده است.
این زوج ها وقتی کنار هم نیستند درباره هم به طور مثبت فکر می کنند، از رشد شخصی همدیگر حمایت می کنند و تجربیات مشترکی با هم دارند که از طریق آن می توانند همدیگر را بیشتر و بهتر شناخته و از این دانش در جهت بهبود رفتار مثبت خود استفاده کنند.
۴) ما فعالانه می توانیم ظرفیت خود برای عشق ورزی را افزایش دهیم.
پژوهشهایی که درباره توجه آگاهی و شفقت به خود انجام شده است نشان می دهد که انجام این راهبردها می تواند ماه ها مغز ما را مثبت تر و همدل تر کند.
راهبانی که به طور منظم تمرین ذهنی شفقت را انجام میدهند ریتم فعالیت مغزی متفاوتی را در مقایسه با نوآموزان یا افراد عادی دارند.
تمرین توجه آگاهی و شفقت فعالیت مناطق مغزی مرتبط با هیجان های مثبت و همدلی را افزایش می و فعالیت مناطق مربوط به ترس را کاهش می دهد.
این فعالیت ها همچنین ارتباطات درون مغزی را افزایش می دهد- الگوی مغزی که در افراد دارای دلبستگی ایمن دیده می شود.
۵) عشق فقط در مغز نیست
بسیاری از پژوهش ها نشان می دهد که ارتباط عاشقانه برای سلامت جسمانی طولانی مدت ضروری است. تنهایی و فقدان ارتباط های اجتماعی طول عمر ما را مثل سیگار کشیدن کاهش می دهد. عضو مسجد، کلیسا یا کنیسه یا یک گروه اجتماعی بودن تأثیر تنهایی و فقدان ارتباط را کاهش می دهد.

مخصوصاً در مورد مردان ازدواج سلامت طولانی مدت را کاهش و مرگ همسر خطر مرد زودهنگام را افزایش میدهد. ما نمی دانیم وقوع چنین پدیدهای آیا به خاطر ارتباط جسمانی و هیجانی است یا به خاطر آن که همسران یکدیگر را به تغذیه کافی و مراجعه به دکتر ترغیب می کنند.
۶. زنان عاشق از حافظه قویتری برخودار هستند
فعالیتی که در هیپوکامپ مغز زنان عاشق مشاهده میشود (منطقهای که با حافظه ارتباط دارد) به نسبت مردان بیشتر است. این نکته را هم در نظر بگیرید که هیپوکامپ در مغز زنان درصد بیشتری از حجم را نسبت به مغز مردان به خود اختصاص میدهد. به همین خاطر است که زنان جزئیات روابط را بیشتر از مردان به خاطر میسپارند.
این حقیقت روانشناسی شاید بتواند به زنان کمک کند تا در روزهای عاشقانه خاص مثل سالگرد ازدواج دست پیش را بگیرند و اگر همسرشان به این موارد دقت زیادی نمیکند، به حساب بیعاطفه بودن او نگذارند.
۷. ارتباط چشمی بین عاشق و معشوق غوغا میکند
این حقیقت روانشناسی بین نوزادان و عاشقان مشترک است: ارتباط چشمی اصلیترین راه ارتباط عاطفی است. هنگامی که عاشق از نگاه مدهوش کننده معشوق خود صحبت میکند، این حرف صرفا یک تعبیر شاعرانه از عشق نیست، بلکه یک واقعیت بیولوژیکی است. مخصوصا اگر تماس چشمی با لبخند ترکیب شود بسیار قدرتمندتر میشود.
تنها چیزی که میتواند تا حدی به ارتباط چشمی نزدیک شود، تعامل کلامی است. صدای ما منتقلکننده اطلاعاتی بیش از آن چیزی است که فکرش را میکنیم و این میتواند یک ارتباط عاطفی را تقویت کند. بااینحال قدرت آن هنوز هم فاصله بسیار زیادی نسبت به ارتباط چشمی دارد.
۸. چندهمسری و تکهمسری تحت تاثیر هورمونها
علم روانشناسی برای مطالعه تکهمسری و چندهمسری، موشهای صحرایی را بهعنوان آیینهای که منعکسکننده رفتار انسانی است، موردبررسی قرار میدهد. یک نوع خاص از این موشهای صحرایی تکهمسر هستند و تا آخر عمر خود فقط با یک فرد به سر میبرند. اما گونه دیگری به نام موش کوهستانی وجود دارد که چند همسر هستند. ظاهرا تفاوت کلیدی که در بین این دو نوع موش نهفته است ریشه در ژنتیک دارد. البته باید در نظر داشته باشید که منظور از تفاوت در حد بسیار جزئی است چراکه موشها بهصورت کلی بیش از ۹۹ درصد تشابه ژنتیکی دارند.
هنگامی که محققان به موشهای چند همسر اکسیتوسین (ملقب به هورمون عشق) و وازوپرسین تزریق میکنند – مواد عصبی شیمیایی که در انسانها و موشهای صحرایی تک همسر سبب تقویت پیوند جفتها میشود – این موشهای کوهستانی چند همسر، مبدل به تک همسر میشوند. اگرچه کاملا مشخص نیست که آیا تزریق این مواد عصبی شیمیایی همان کارکرد را در انسانها داشته باشد یا نه، اما شواهد نشان میدهد که این تاثیر لااقل برای مدتی کوتاه امکانپذیر است. چندین تحقیق ثابت کردهاند که مردانی که اکسیتوسین را استنشاق میکنند، بهطور موقت در آنها احساس همدلی، نوازش و حساسیت بیشتری به وجود میآید.
۹. زنان و مردان میتوانند فقط باهم دوست باشند … (حداقل زنان فکر میکنند که میتوانند!)
تحقیقات روانشناسی نشان میدهند که وقتی صحبت از رابطه افلاطونی به میان میآید (رابطهای بدون هرگونه رابطه جنسی)، مردها قانع نمیشوند و خواستار چیزی فراتر از یک دوستی صرف هستند. از طرف دیگر زنان این توانمندی را دارند که رابطه دوستی را با رابطه عاشقانه تلفیق نکنند و این دو مقوله را در ذهن خود جدای از هم نگه دارند. بنابراین چنین به نظر میرسد که پاسخ این سوال قدیمی که «آیا زن و مرد میتوانند صرفا فقط باهم دوست باشند؟»، کاملا بستگی به کسی دارد که از او سوال میکنید.
اميدوارم مطالب براي شما سودمند واقع شده باشد از همراهي شما با جستير سپاس گزاريم.
در صورت علاقه مندی از مطالب زیر دیدن فرمایید: